!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

مردم کممممممممک

سلام سلاممممممم

خوبید خوشید کوکید ؟؟؟ چه خبرا هان؟؟ چیکار میکنید ؟؟ من نیستم خوب حال میکنید ؟؟ ای از دست این برو بچ نمیدونم مد شده هی زرت زرت عروس دوماد میشن بابا ولمون کنید چی از جونه ما میخواین تازه دعواشون بود کی این هفته بگیره کی اون هفته ولی خداییش کلی خوش گذروندیماااااااا جاتون بسی خالی بید اینجا یوخده رسم های باحالی داره هرکی عروسی میشه تا یه هفته همه اونجا افتادن بگم براتون نگم کف کنین عرضم به خدمتدون که آقا این هفشت روز قبل عروسی که هی کمکو ایناست هیچی آقا دو سه روز قبل عروسی جهیزیه دختر (قابل توجه اینجا تمامیه وسایل منزل از چوب کبریت گرفته تاااااااااا یخچالو مبلو تلویزیونو خلاصه کاااااااااامل همچی با عروسه اون میاره ..به این میگن جهیزیه..) آره جهیزیه دخترو میارن خونه دوماد بد بخت که با خونه دل ساخته (دومادم باید خونه داشته باشه .. گریههههه.. ) آقا میگفتیم این وسایلو آدمای دومادجون از تو خونه عروس همچین کوله کشی میکنن میبرن خونه دوماد (قابل توجه هیشکی از آدمای عروس کمک نمیده هااااااا ) بعد تا دم در خونه دوماد که آوردن آدمای عروس وظیفه چیدنه دکوراسیونه خونه را دارن در همین هین بزنو بکوبو رقصو مسخره بازیو ایناااااااا تا آخر شب که همچی چیده شد آدمای دوماد میان نیگا میکنن هی کیف میکنن میگذره میگذرههههه تا شب عروسی که هیچچی عروسیه دیگه آقا فردای عروسی باز یوخده باحال تره همچین کیفمولک(به قوله مرجان ..)کیفمولکتره واسه عروسو دوماااد حالا هرکی گفت واسه چی ؟؟ شما؟ خوب شما دوست عزیز ؟؟ نه نه نه !! بهش میگن بُندُر تختی یعنی بعد از ظهرش یه مراسم کوچولوی باحال به سرف شیرینیو شربت میگیرن بعدا همه آدمای عروسو دومادو دوستانو هر کی که اومده عروسی هدیه هاشونو میارن میندازن نه که پرت کنن یکی وامیسته اون وسط هی میگه فلانی چی چی فلانی چنقذه

نه خدایش حال کردین چقد ما باحالیم (غششششششششششششش) حالا نصفشو نگفتم حنا بندونم داریم (خنده)

چیه تعجب کردین چرا دهنت بازه بپا پشه توش نره (نیش)

خلاصه ببینین چی میکشیم ما تو این عروسیا حالا این تدارکاتو اینا خوب گردن مای بد بخته دیگه اونوخته که چارپنج روز غیب میشم دیگه .. تازه ۳تا عروسی دیگه هم داریم انقده فوش دادیم انداختیم واسه چند ماه دیگه

آآآآآآآآخ دارم میمیرم از خستگییییی دلم واستون تنگیده بید گفتم بیام ببینم من نیستم چه نقشه هایی واسم کشیدین

به جونه خودم این پستو باید دیشب مینوشتم دیدین چی شد آقا دیروز ساعت پنجونیم شیش بود نظرها رو پاسخ دادم اومدم پست بنویسم خیر سرم دیدم گوشی زنگ میخوره برداشتم دیدم زن پسر عمومه گفت پسر عموی گرام حالشون بده بیا ببریمش دکتر خدایش تا ساعت ۱۲ شب تو اورژانس بودیم تا مرخص شد اومدیم خونه صبح زود پاشدیم خیر سرمون پستو بنویسیم بزاریم مامان اعلام نمودن امروز باید بریم خونه آقا جون (بابا بزرگ) گفتیم خوب تا برو بچ آماده میشن منم پستو میزارم دیگه به قوله مرجانی کیف مولک یه تیکه نون پنیر برداشتیم پامونو گذاشتیم دمه اتاق زرتی برق رفت خاک تو سرش یوخده نه خیلی فوش دادیم به اداره برق اینجا هی فرت فرت برق میره نمیدونم چرا ؟!!!!!! حالا هم من لک لک اومدم خونه پست بنویسم برم باز شبم در خدمتمون هستند تازه پدر کلی خواب دیده واسم اونارو فردا واستون میگم

پ. ن: همه انگار تصمیم گرفتند از منه بد بخت کار بکشند اگه صد تا صدا بیاد بالا ۹۰ تاش منو صدا میزنه

پ. ن: دختر عموی گرام بعد کلی سرویس کردن دهن ما برا انتخاب رشت او اینا آخرش رشته زمین شناسی کاربردی قبول شده (خاک تو سرت) حالا گیر داده به منه بد بخت برو واسه من تحقیق کن ببینم این که گفتی یهنی چه ؟؟ (به من چه آخه) من که چیزی نیافتم هرکی میدونه چی چی هست اصلا به ما هم بگه بعد ترش دانشگاه پیام نور چهار محالو بختیاری قبول شده هر کی میدونه اینجا کجاس چطوره دانشگاهش بگه طفلی دو روزه همش داره اشک میریزه

پ. ن:شرمنده آقای وین دایر این دفعه وقت نیست راز هاتو افشا کنم

پ.ن: اگه بگم همین الان باید برم نمیتونم بیام تو وباتون فوش میدین  

نظرات 14 + ارسال نظر
*الهه ی باران* یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 06:20 ب.ظ http://s-e-s.blogsky.com

سلام داداش گلی آقاموشه
ما منتظر این پست هستیم!
فعلا

سلااااااااااااام الهه جون کجایی تو پیدات نیست
الان میرم مینویسم

اقلیما یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 07:22 ب.ظ

سلاممم
واقعا ؟؟؟
راست میگی؟
ما هم منتظره همون به زودی هستیم؟
فعلا بای تا های

سلاااااام
به جونه تو به جونه تو
پس چی
الان میرم وایسا میگی نه نیگااااااااا
قربونت
نیستی

سروناز یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام موشی خوبی؟
منو یاد اون تابلو ها انداختی که میگن در این مکان به زودی چه میدونم یه ساختمان ساخته میشه
حال چرا اینهمه نوشتی تو
میگما این سنجابه به من هیچ جوابی نداد اصلا گردو هم نمی ده
زودی بیا

سلام سلام
غششششششششششششششش
حالا میگم همچیو
ببین بیخیال بیا همین بنفشه رو سنجاب کنیم خوب گردو میاره براتاااااااااا

نیلوفر دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 12:50 ب.ظ

خیلی خنگی موشی...
آخه من کسیو فراموش می کنم؟...
لوس ننر خنگ (البته ببخشینا...نبخشیدیم خیالی نیست داداچ ) :))))))))))

وااااااای مرسی عزیزم
منو شاید این روزا همه منو دارن فراموش میکنم اصلا میخوام اسم وبلاگمو بزارم فراموش شده
گریهههههههههههههههه
لوسو ننر هستم ولی خنگ نبیدم (نیش)
پستتو چپری خوندم ولی وقت نبود واست کامنت بزارم آخه میخوام کلی اول با هم گریه کنیم بعد فوشت بدم باش

شهرزاد دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 12:53 ب.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام موشــــــــــــــــــی جون:
موشی می کشمت...پیدات کنما صندوق صدقات چیه؟...میندازمت جلو گربه ها تیکه و پارت کنن..
تو خجالت نمی کشی...نه خجالت نمی کشی...
یه قالب می خوای درست کنیاااا...ایششششششششششش
(من نیلوفرم...شهرزاد نمی خواست انقد ایشو اوش کنه برات ولی من دیدم تو درست بشو نیستی گفتم برو کنار من بنویسم...خجالت بکش دیگه...این دختر داییه من الان گریون نشسته اینجا میگه موشیییییییییییییی خدا به زمین گرم بزنتت...من قالب می خوام...گوش کن...صدای نفریناش میادا...بدو تا سقط نشدی یه قالب درست کن واسش :))))))))) )

سلااااااااااااااااااااااااام
الفرارررررررررررررر
ببین منو نیگا
تو همون روز که گفتی واسه دختر داییم قالب بساز افتاد مگه جرات دارم نسازم ولی خدایش برو پستمو بخون ببین اگه به حالم گریت نگرفت اونوخ بگو

شهرزاد و نیلوفر دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 12:55 ب.ظ

لـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوسسسسسسسسسسس
ایششششششششششششششششششششش
ننـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
اه..اوه
بسته ...فعلا اینا رو داشته باش تا بعد :))))
=))

اه اه اه (زبون)
ایشششششششششششششش
یه افه خرکی
یعد یه تبسم از اینا که لبارو میچسبونن به هم تا بیخ گوچ وا میکنن بعد ابرو هارو میندازن بالا
زبوووووووووووووووووووووون
بوس(این نکته انحرافیه)غشششششششش

نیلوفر دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 01:40 ب.ظ

موشی...لطفا این وبگذر منو بیار زیر لینکا...مثل مال شهرزاد

بااااااااااااااااااش تو جون بخوا کیه که بده
اومدم میزارم حتما باش

مرجان دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 04:10 ب.ظ http://anemone

اصلا تو غِللللللط میکنی بیای بزودی پست بزنی ! تو بیجا میکنی دلت برامون تنگ بشه ....... موشی اصلا تو ایشاا... تیکه تیکه بشی کلاغها بیان بخورنت

موشی نگفتی دلمون برات تنگ میشه ؟ نه تو چشام نگاه کن ! بزنم لهت کنم ؟ موشی ایشاا... دندونات کنده بشه نتونی گردو بخوری

بی ادبم خودتی

کوفت.. زهره مار

باش غلط کردم نزن آخ سرم اشتباه کردم نزننننننننن
به خدا من شماهارو خیلی بیشتر تا دوستای بیرونی دوست دارم اصلا مگه فرق میکنه دلم براتون تنگ میشه (بووووووووووس)

گریه (از نوع غر غر ) به من چه بخت اینا همه با هم وا شده (خنده)

گریه خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده
زبووووووووووووووون

یوسف سه‌شنبه 20 شهریور 1386 ساعت 01:40 ق.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام موشی جون..بابا یواشتر..به قول خودت یوخده یواشتر!!!..منم از این جور علوسی های مسخره خوشم نمیاد!!..این که برن وسایلای عروس رو بچینن..از لباس زیر بگیر الا اخر براش تو کود بچینن حالم بد می شه..اینو منم شنیدم اما چون اکثر این مجلسا زنونه بوده با چشمم ندیدم اما خوب شنیدم!!..بهرحال بگم ما ایرانی ها مراسم و رسم و رسوم های احمقانه زیاد داریم که بعضی ها اصرار دارن که انجام بدن تا کم نیارن یه وخ!!..بابا یه عروسی مختصر بعد هم هر کی بره خونشون دیگه!!
زمین شناسی مگه دختر هم می گیره؟!..چه می دونم..همه اش اسم سنگ حفظ م کنن!!آخرش هم الماس دزد می شن!! :)) بابا ریسرچ! بابا موشی اورژانس!..بابا فرشته نجات..بابا کمک!..بابا بیزی!!..حالا که اینطور شد برگشتی من زودتر وقت گرفتم باید بیای سر بزنی و علت غیبتت رو توضیح بدی وگرنه دامادت می کنیم از همون مراسمایی که گفتی برات می گیریم!! :))) موشی باید برقصه!!..با یه پیشی چاق و پشمالو!! :))
قبول نیس..ما پ.ن می خواییم!! :( خب موشی منتظرت هستیم.. :)

سلام سلام یوسف جون کجایی پسر چه خبرا
اه چه بی صلیغه ای کجاش مسخرس خیلیم باحاله کیفمولک آره زنونس ولی خوب گفتن تو بچه خوبی هستی رام دادن (چشمک)
نه بابا زیادم بد نیست اگه یه شب باشه که زودی تموم میشه خوب باید یک هفته عروسی باشه تا کیف بده
نه دخترا زمین میگیرن (خنده) غشششششششششش
چه کنیم دیگه اینم شانس منه بد شانسه اصلا میخوام یه هلیکوپتر نه بالگرد بخرم بشم بالگرد امداد (نیششششششش)
چشششششششم میام پیشت
ببینم این همه من تو وبلاگم چی گفتم خوب توضیح دادم واسه همینا بود که نبودم دیگه (خنده) نه تورو خدا منو عروس نکنین پیشی چیه حالا یه موشه تپل مپل سفید بود یه چیز (چشمک)
راستی ولیل جونم (سروناز ) تورو به مقامه سنجاب بودن منصوب کرد دیگه از این به بعد باید برامون گردو بیاری (غششششششششش)
قربونت میام امروز دهنم سرویس شد بنایی داشتیم

نگین سه‌شنبه 20 شهریور 1386 ساعت 04:44 ب.ظ http://ariai.blgosky.com

سلااااااااااااااااااام موشی خودم
خوبی موشی؟
چه خبرررر؟
این موقع ظهر دارن عروس میبرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داشتم واسه تو کامنت میذاشتم از تو کوچه چند تا ماشین بوق زنون رد شدن (ساع ۴:۴۳ ظهره) دارن عروس میبرن آیا؟

ما که اینجام بعضی جاها حنا بندون داریم؟
اما خب بعضی خانواده ها...
ولی جهاز و اینا نه...فقط خانواده عروس و داماد...
به نظر من اصلا این کارا جالب نیست..نمیدونم چراااا
هووووقققققققققق
فقط همون عروسی....
چیه بقیش....خودشونو حیرون میکنن....اما خب..اگه قوم و خویشا باحال باشن مزه میده...
بعد همه میان یقه منو میگیرن که چقدر عروسی میری...یه نگا به این موشی بکنین...
موشی دلم برات تنگولیده بوددددددددد
هوارتا بوس
موشی نری بمیری...
زود بیا

سلام سلام نگینی خودمون
خوبم ممنون
سلامتیو یه عالمه خبر خوش
نمیگم تا دلت بسوزه
بدو بدو برو ببین چه خبره بعد بیا

ما هم همینطور هرکر به هرکیه یکی میگیره یکی نمیگیره
آخ آی حال میده نیست برو بچ ما عند بچه باحالان خدایش خیلی کیف میده
همین رسمو ایناست که کلی آدم خوش میگذرونه کیف میده وگر نه عروسی که یک شبه تمام میشه میره

منم دلم تنگولیده بید
بوس
میخوای منو بکشی من همه جا گفتم اگه یوخ غیب شدم همش زیر سر توعه
قربونت

اقلیما سه‌شنبه 20 شهریور 1386 ساعت 06:54 ب.ظ

سلام
چه پستی؟؟!!!!! به به!!!
چقده رسماتون شبیه رسمای ماست!! فقط ما به بندر میگیم پاتختی.
واسه عروسی داداشم هم خانوادهی عروس اووردن چیدن به ما نشون دادن.
خوش باشی
همیشه به عروسی.
فعلا بای تا های

سلاااااااام
ایول پس شما هم مث ما از این رسمای خیلی باحال دارین
دودوری دودود عروسی
قربونت
۴کریم
بابای

توت کوچولو سه‌شنبه 20 شهریور 1386 ساعت 10:01 ب.ظ

فعلا حوصله ندارم فقط اومدم کامنت داده باشم وقتی حوصلم اومد سر جاش میام سعی میکنم زود بیام!!

تاتا

خوب چرا حوصله نداری (گریه )
من توت کوچولوما میخوااااااااااااااااااااام (بازم گریه)
زور بیایاااااااا

شهرزاد چهارشنبه 21 شهریور 1386 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام موشیییییییییییی عزیزم:
چه طوری؟؟؟؟؟؟؟
بابا شما هم با این رسم و رسوماتون ما یک شب اگه ترک باشند حنا بندونه؛یه شب عروسی؛فرداشم پاتختی بعدا دیگه ما را بخیر و تو رو به سلامت!!!!
برا شما اگه من بودم حوصلم سر می رفت!!!
ولی ایشالا خوش بخت بشن
ایشالا عروسیه خودت!!
*#######*
___*##########*
__*##############
__################
_##################_________*###### ##
_##################_______*###########
__##################_____*#############
___#################*__################
____##################################
______########## سلام بدو بیا که #######
_______#############################
________###########################
__________###### آپم ##########
___________*#####################
____________*##################
_____________*###############
_______________#############
________________##########
________________*########
_________________######
__________________####
__________________###
___________________#
فعلا....

سلااااام شهرزاد جون
خوبم تو چطوری
باحاله خیلی خوب
نه بابا اینجا انقد مسخره بازیو اینا در میاریم کیف میده
مرسیییییییی

میام حالا


قربونت

یوسف چهارشنبه 21 شهریور 1386 ساعت 12:41 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام موشی جون..ای بابا حالا غصه نخور..توام علوست می کنیم از این مراسمای یه هفته ای که هیچ دو هفته ای برات می گیریم خودم میام برات باباکرم در می کنم!! ؛)
راستی سروی در مورد این مقام شاخص سنجاب چیزایی گفت..جریانش چی چیه؟!..گردو چیه این وسط؟سنجابا که فندوق دوس دارن؟!..دندونای موشا هم شبیه سنجابه باید فندوق بخوره!!.. :)))
بنایی به خیر و خوشی..نکنه تو اون سوصداها و خاک وخول ها کانکت شدی؟!.. :دی
فعلا موشی جون! :)

نه من علوسی نمیخوام نمیخوام علوس بشم انگار تو دلت میخواد (خنده)
مگه خر گازم گرفته علوس بشم (غششش)

آخی دیگه از این به بعد باید واسه منو سروی جون گردو فندقو اینا بیاری
هیچی دیدیم خودمون وقت نمیکنیم گردو جم کنیم گفتیم تورو سنجاب کنیم بری واسمون جمع کنی خدا خیرت بده ننه

آره هی فرار میکنم میام دباره بابام دادش میره بالا میگهه تو باز در رفتی (خنده)
بنایی هم باحالها جونه خودم
قربون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد