!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

سلام سلام احوالات جونه شوما میخواستم اینجارو آپ کنم یهو حسش پرید چیزی نرسید به مغزمان

به شرفمان قسم همین امروز فردا اینجا آپ میشود

زیتون رو آپ کردیم برید بخونید

 

بازززززززززززی

خوب کجا بودیم آهان آقا گفته بودم میخوام یه کارایی بکنم از این الافیو بیهودگی بیام بیرون  یادتونه نشسته بودم یکی بیاد بزنه پس کلم بگه خوب بلندشو چرا همش داری حرف میزنی یه ذره هم عمل کن خلاصه هر چی انتظار کشیدیم دیدیم خیر خبری نیست نه کسی تشویقمون میکنه نه روحیه میدن نه دعوا میکنن منم که میدونین خود کفااااااااا  واسه خودم آستین بالا زدم به خودم گفتم لوتی تا قیامتم بشینی هیچکی کاری به تو نداره بوتو نبوتت یه چیه  خلاصه ونم واستو بگه که هویجوری داشتم با دوستان قدو میزدم کف شهر یهو مغزم دارانگی پیغام داد همون موقه رفتم تو یه آموزشگاه اسممو نوشتم واسه ویژوآل بیسیک خلاصه بعد یه ساعت پیچوندن مونشیه اسممو نوشتم میگفت ۱۵ ساعت کلاسا رد شده گفتم خانوم این حرفا چیه من این ویژو رو بزرگش کردم واسه ما میگی منشیه :آقا مطمئنی میتونی خودتو برسونی . من : ببینید اگه یه موقه استاد وقت نمیکنه بیاد خودم بهشون درس میدم  منشی: خلاصه اسممو نوشتم گفتم از چهار شنبه تشریف میارم خدایش کلاسه بد نیست یوخده بچه درسخون بودن جیکشون در نمیومد ولی استاده انگار باحال بید خوشمان آمد خلاصه اومدی بسپاریمشون به خدا بیایم بیرون باز دباره منشیه : آقا اگه میدونین نمیرسین نیاین بعدشم اگه میخواین بیاین از امروز باید بیای . من: دید انگار تصمیمان جدیه قرار شد بهم جزوه بده بخونم گفت اگه نمیرسین از شنبه بیاین  آخه کلاسا روزای زوجججه

خلاصه مطلب سرمون داره عجیب شلوغ میشه آخه به اسرار دوستای شفیق از امشب میریم باشششگاااااه

خو بریم سر بازززززززززززی عده ای خیییییلی زیادی از بچها نگین   بیتا  مرجان منو به یه بازیه دعوت کردن خییییییلی جیگولین

خودتو معرفی کن: من غریبه ای دیروز. آشنای امروز و فراموش شده ای فردا.پس در آشنایی

امروز مینگرم.تا در فراموشی دنیا یادم کنی! آقا موشه ۱۹ اسفند ۲۲ سالم میشه همیشه سعی کردم رو پا خودم بایستم از پسرای لوس بدم میاد اخلاقم بد نیست زودی دلم میشکنه ازم هر کاری بر بیاد واسه دوستام انجام میدم کاری که دوست داشته باشم حتما انجام میدم دنبال سرفش نیستم اهل ریسکم (درست نوشتم آیا) اشتباهاتمو نمیتونم قبول کنم حتی اگه خودم بدونم اشتباه میگم  یه ذره بعضی وقتا خیلی بد اخلاق میشم اگه احساس کنم کسی باهام لج کنه روزگارش سیاهه اونوخ باید به غلط کردن بیوفته

فصل و ماه و روزی که دوست داری:  فرقی نداره ولی بهارو تابستون رو بیشتر دوست دارم هر فصلی قشنگی خودشو داره

رنگ تو:  آبییییییییییییییییییییته

غذای مورد علاقه:  همه کوفتی میخورم دوست دارم تنوع باشه مهم نیست چی باشع غذای خاصی هم نیست که خیلی دوست داشته باشم

موسیقی مورد علاقه : اصولا همچی درهم گوش میدم ولی به آهنگو شعر خیلی اهمیت میدم قبلنا آهنگای شادمهرو خیلی دوست داشتم ولی تازگی زیاد باهاش حال نمیکنم از خانندهای قدمیم ابی رو خیلی گوش میدم اونم فقط هفشتا آهنگای قشنگشو و گوگوش همین از سیاوشو اینا هم بدم میاد

خلاصه هر چرتو پرتی بیاد تو بازار من گوش میدم

بدترین ضد حالی که خوردی : بخوام بگم خیلی طولانی میشه وقتی مدرکای کامپیوترمو با نمره ۹۸ از صد قبول شدم رد کردن مدرکام بیاد بعد دو سال که من هر ماه تو فنی حرفه ای رفتم اومد اونم با نمره هفتاد

بزرگترین فولی؟ یا قولی؟ که تاحالا دادی : زیاد به کسی قول نمیدم اگه کاریو بتونم همون موقه انجام بدم میدم قول بزرگی به کسی ندادم الا خودم به خودم قول داده بودم لیسانس کامپیوتر بگیرم ولی دست تقدیر نزاشت یه کمم تنبلی بیشتر بد شانسی

ناشیانه ترین کاری که کردی :زیادن نمیدونم کدومو بگم ولی زیاد مهم نیستن کارای کوچولو موچولو

بهترین خاطره ی زندگیت :پارسال کلاً خیلی خاطره برام مونده

 

بدترین خاطره ی زندگی : ده یازده سالگیم و امسال بد ترین خاطرات زندگیم توش بوده

شخصی هست که بخوای ملاقاتش کنی : شاید قبلا کسی بود ولی الان دیگه نمیخوام ببینمش

 

برای کی دعا میکنی : برای همه دوستام و خانوادم و یکی دیگه 

 

به کی نفرین میکنی: اهل نفرین نیستم ولی کسایی که باهام دشمنی کردنو میکنن رفیقای نامردی که تو ظاهر دوستن پشت سر بهت ضربه میزن رو نمیبخشم

اصولا دعا میکنم که طرف عقلش بیاد سر جاش

وضعیتت در ۱۰ سال آینده: چیدونم  فنا میشم شایدم روزگار دست در دست هم دادن همچی اونطور شد که بود

حرف دلت: دل هیچکسیو نشکنین چون واقعا مث من ویرون میشه فقط روزیو میخوام که برگرده دلش گیر من بشه بفهمه که اشتباه کرده اونوقته که دلم آروم میگیره و اینو بفهمه که دل شکسته رو نمیشه بند زد

دهه باز دباره من خنگ بازی در آوردم هیشکیو با بازی دعوت نکردم خوب من از همینجا مستقیما دوستایی که تا حالا بازیو انجام ندادن دعوت میکنم با بازی یوسف فاطمه اگه بیاد اینطرفا   نسی جون میلی  خواهر کوچولو  اقلیما   لیلا  شهرزاد و دوتا دوست جدید که هنوز بهشون سر نزدم (معذرت) مهسا و الهام و بهار

 نمیدونم کسیو جا گذاشتم یا نه اگه کسه دیگه ای مونده یا میخواد بنویسه بهم بگه که اسمشو بزارم هر کیم نوشت بهم بگه

اینم لینک آهنگ وبلاک

با من غریبگی نکن

سلام سلام سلاااااااام سلااااااااااااااام

اوووووو چه خبره اینجا چقد همچی عوض شده وااااای چه بزرگ شدین شماها جونه خودم این یک سالی که نبودم از یه زاویه ای بهتون نیگا میکردم انگار یکسالو یوخدِس همتونو ندیدم اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَ اینجارو ببین چه تمیز شده جونه من کی اینجارو تمیز کرده آخه قبل رفتنم خیلی کثیف بود

ببین دو روز نبودم بمب زدن اینجا همتون پلاسین بابا پاشین چقد میخوابیم آخه خوب میخواستم بگم کجا بودم خوب خوب چند روزی رفته بودم حوالی جیکوولانداسکا خودم که نمیخواستم برم تبعیدم کردن جونه خودم یه بچه ناز کوچولو نیگا من انقده ازم ترسید دیگه منو تبعید کردن :دیییییییی شوخی کردم بابا چرا میزنی

ای خدا ریشه هرچی ویروسه بکه با هرچی کرمه اولش اینطوری نبودا یهو نمیدونم چی شد اونطوری شد اول اولش که یه طورایی بود ولی خوب بعدش دیگه طوری نبود یعنی یه جورایی خودشو زده بود به موش مردگی بعد طوریش شد دیگه خودمم جو گیر شدم همچین انگار طوریم شده بود اولش که براتون بگم شبای احیا که تو مسجد بودیم جای همتون خالی حسسسسابی دعاتون کردم یهو طوریتون نشه شب 21 که تو مسجد بودیم بعد روزش خونه بابا بزرگم بدیم دیگه هی اسرار کردن گفتیم پیر مرده گناه داره افطارم موندیم آخر شب برگشتیم فرداشم رفتیم تعذیه تو حسینیه بعد باز افطارش همون قضیه گناه داره از یه زاویه دیگه خودمونو تو دلشون جا دادیم باز شبش تعذیه امام علی بود که خیلی قشنگ بود خییییییلییییی دیگه تا آخر شب بود تموم شد فرداش هم که تو مسجد دنبال کاای کمک برا افطاری بودیم که شبش تو مسجد دست به دست هم دادیم افطاریا اونجا خوردیم باز احیا موندیم که باز مجددا هی اسرار رو اسرار که که سحرو بریم خونه بابا بزرگ ما هم که میدونین اصلا تو این زاویه ها نبودیم که بخوایم بریم ولی خوب از این ور نیگا کردیم که پیرمردو پیرزنن دیگه خوب ناراحت میشن دیگه موندیم تا بعد از ظهرش دیگه پایه وایسادیم افطاریو موفق شدیم خونه خودمون بخوریم فیلمارو دیدیم که یهو پسر عمویه زنگید که یه جایی میخوان با برو بچ برن تعذیه منم رفتم

دقیقا پس فرداش عموم اینا از کزبیا اومدم تو جریان رفتنشون که بودین گفتم ربطشو بعدا بهتون میگم اینجاس دیگه باز یه دو روزی از یه زاویه های مجزا اونجا بودیم صبح شب باز خونه لالا صبح شب خونه لالا دیگه زورکی فرار کردیم گفتیم بابا ما که گناه نکردیم شماها رفتین کربلا ولمون کنین دیگه بزارین برم سر خونه زندگیمون خلاصه همچین شنگول شدیم نشستیم پشت کامی بالااومد دیدم هیچی کار نمیکنه همون کرمه بود گفتما افتاده به جونه سیستمم هرچی برنامه توش نصب میکنم بهد یه هفشت سلعت دیگه باز نمیشه هی من تلاش میکنم باز کرمه میخوره برنامهارو باز من مجداا با روحیه خستگی ناپزیرم با این کرمه مبارزه میکردم باز دباره اون از یه زاویه دیگه منو دور میزد بی معرفت خلاصه دوبار ویندوزا کامل جذف کردم دباره نصب کردم از ما تلاش از این کرمه تلاش تر خلاصه با هفشتا ضد ویروسو کرم کش محاصرش کردمو دخلشو آوردم ولی فک کنم بازم یه گوشه موشه هایی بچه هاشو مخفی کرده صبح تا حالا که خبری نیست ببینیم چی میشه

خلاصه من شرمنده نتونستم بیام من هیچ وقت اینجارو رها نمیکنم برم اینجا رو محکم گرفتم تو بغلم هیچکدومتونا تنا نمیزارم از زاویه های مختلفی اینجارو دارم اصلا میخوام سر فرصت اینجارو بکوبم دباره ساختمون بسازم یه برج بسازم دوسه طبقه نه که حذف کنما قالبو عوض کنم همچین میخوام یه جورایی نو آوری کنم اینجارو از تو مایه تکراری بیارم بیرون برم تو امق وبلاگو بکشم بیرون همجاشو یه جورایی بکنم

# از سارا جونم ممنون منو عضو وبلاگ زیتون کرده در اولین فرصت پست میزارم (دلتون بسوزه)

راستی یه آهنگی دم دمای افطار نشده فک کنم از محسن یگانه نمیدونم کیه میزاره من میخوام کسی نداره بهم ممنون میشم بده اینه یکم شعرش

با من غریبه گی نکن با من که درگیر توام   چشماتو از من بر ندار من مات تصویر توام

خوب حرف واسه گفتن زیاده الان داره چشام همچین مانیتورو چپه میبینه آخه صبح تا حالا دارم بهش ور میرم تا درست شده

راستی فک کنم چند تا از دوستان منو به بازی دعوت کردن من میرم با پست جدید بازیه برمیگردم حتما نه نمیرم می ایستم اینجا بعد پست جدید بازی رو میزارم

راستی الانی رفتم سر دستشور یه آبی به صورتم بزنم دیدین آب گرمو که باز میکنی باید یه کم صبر کنی تا آب گرم بشه من آب گرمو باز کردم کلی وقت دستمو گرفتم زیر آب داغ هی حرص میخورم چرا سر نمیشه (غششششششششش)

بابای