!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

!!!!!!!!!!!!!

مبعث مبارک

  «اِقرَأ باِسم رَبِّک اَلُّذِی خَلََقَ» عید رسالت و جشن برگزیدگی و برانگیختگی پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) بر جهان و جهانیان مبارک باد.


 

سلااااااااااااااااااام

عید مبعث مباررررررررررررک

خداوند، جهان را به سپیده دم آزادى نوید مى‏دهد. پلاس پوسیده جهالت و ندامت را از تن اندیشه و عمل بشر بیرون مى‏کشد و جهانیان را مهمان زیباترین سفره کرمش مى‏سازد، و محمد (صلى‏الله‏علیه‏وآله) را با سبدى پر از میوه‏هاى رحمت، به خانه‏هاى ستم‏سوخته بشر مى‏فرستد. همگان را به خوان یکتاپرستى مى‏خواند. کامشان را با شهد آزادى، شیرین و نامشان را با خلعت آزادگى، رنگین مى‏کند. در دل‏هاشان تخم ایمان مى‏پاشد و از اعمالشان خوشه تقوا درو مى‏کند. درهاى خدعه و نیرنگ، شکسته و بازار ناجوانمردى، بسته و بوستان صفا و صداقت، شکوفا گشته و پیامبر رحمت (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در یـک دست، خورشید رسالت و در دست دیگر، ماه هدایت را به جهانیان هدیه مى‏کند. 

چه زیباست چادر سبز رسالت بر آسمان آبى هدایت، و چه دیدنى است پرواز کبوتران شرف بر قلّه جوانمردى. چه تماشایى است در سپیده‏ دم آزادى، خرامیدن غزال‏هاى آزادگى در وسعت انسانیت. چشمه خشکیده شرف، پر آب و باران محبت، زمین تر ک خورده عاطفه را سیراب ساخته است. روح همدردى در کالبد بى جان بشر دمیده و عصبیت قومى، جایش را به همدلى مى‏دهد.  

بازییییییی بازم

 

سلام سلاااااااااااااام

خوبید ؟؟ خوش میگذره ؟؟؟؟؟ خوب خدارو شکر

میدونی ..... جونه خودم همش میخوام آپ کنم اولش وقت نمیشه بشینم بنویسم بعدش نیست این روزا سوژه زیاده نمیدونم کدومشو بگو بعد ترش نمیدونم چرا حسش نیست

ولی خوب نیست صدای ویزویزه کامیم رفته بالا گفتم تا دباره فن سیپیو نسوخته یه آپ زده باشیم

دوتا از دوستای خوبمون توت کوچولو  شاذه عزیز  هوس آپ کردن انداختن تو دلمون با این بازیه باحالی که دعوتم کردن منم که میدونین جونه خودم بازی خیلی دوست دارم جالب اینجاست که دیگه نیست نخودی نیستم فک کنم بهم بچسبه آخه نیست نقش اولم نیست دارم معروف میشم نیست معروف شدم میرو رو آبم راه میرم معرووفتر مشیم

خوب خلاصه بازی اینکه اگه قرار باشه یه فیلم از سر گذشت یا زندگی شما تا این سنی که هستید درست کنن .....

۱ . چهار اتفاق مهم زندگیم که حتما بهش اشاره بشه چیه ؟؟

جونه خودم همه اتفاقات زندگیم تو یه مایس همشون مهمه یکی دوست شدنم با ورزشو رفتن با باشگاه که ماله چند ساله پیشه که جو خیلی عالیی برام باقی گذاشت بعدش پیدا کردن یکی از دوست جونای گلم که الان خدمت سربازیه بعد ترش پیدایش خاله سوسکه جون و در آخر اومدن بنده به جمع همچین دوستای گل و زدن وبلاگ دیدین چیزه مهمی ندارم همش اتفاقای کوچولموچولو مث عروسیو پیکو گردشو موندن همش تو خون او ۲۴ ساعته پای کامی نشستنو همین ..

۲ . چهار اتفاق که بهش اشاره نشه بهتره چیه ؟؟؟

قرار گرفتن یه دوست بیمعرفت نامرده دورو از اول بدر تولد کنار بنده که چه سختیهایی پای این دوست جون کشیدیم که الان دیگه واسم عادی شده .. دوم پا گذاشتن بنده یه فنی و حرفای که ای کاش پاهام جفت قلم میشد پامو تو این خرابشده نمیزاشتم که آبرو واسم نزاشته نمیدونم چرا اینطوریه آدم با نمره ۹۸ از ۱۰۰ قبول بشه بعد کثافتا ۲ سال طول بدن تا دوتا میدکتا بهت بدن اونم با نمره ۷۰ به جونه خودم همه فکر میکردن من شدم کارمند فنی حرفای کفشام ساب خورد بس که رفتمو اومدم اونم واسه ۲ تا مدرک کوفتی درجه یا و دو کامپیوتر خراب بشه الاهی و چهارمیش سه نکنین بیشتر از سه تا یادم نیومد قهر کردن خاله سوسکه که اولش عادی بود بعد دیگه اساسی شد نمیدونم الان منو مقصر میدونه یا نه  خودمم نفهمیدم چی شد شایدم دیگه ازم خسته شده چیدونم خلاصه فعلا تو کما به سر میبریم  اوضاع قاراشمیشه

۳ . خلاصه ای از اخلاقم و شخصیتم ؟؟؟؟

والا فک کنم خوش اخلاق باشم همه که اینو میگن دوست ندارم کسی ازم دلخور بشه همیشه سعی میکنم کسیو ناراحت نکنم ولی اگه از کسی خوشم نیاد اساسی حالشو میگیرم از روم نمیرم به کسی بند کنم باید به غلط کردن بیوفته اعتماد به نفس بالایی دارم  خییییییلیییی احساسیم زودی دلم میشکنه دوست دارم یکی منتمو بکشه دوست دارم همه کاریو تجربه کنم اهل ریکس کردنم عجیب قبلا اصلا مغرور نبودم ولی جدیدن زیاد به کسی محل نمیدم با جذبم اگه کاریو به کسی گفتم اصولا نه نمیاره همه رو دوست دارم همه هم منو دوست دارن همیشه دوست دارم مورد توجه همه باشم که موفق میشم یه جورایی همه روم حساب میکنن باهام مشورت میکنن منم دیمی یه چیزی میگم آخرشم درست از آب در میاد حرف زیادی میزنم یکم بی ادبم خیلی حاضر جوابم اگه کسی چیزی بگه که بدم بیاد متلک بارونش میکنم از گوشه کنایه بدم میاد ولی خودم میزنم زیاد به کسی رو نمیدم احل شوخیم زیاااااد از آدمای پر رو بدم میاد خیلی فضولم از فضولا هم خوشم میاد فک نکنم حرفی نقلی چیزی پیش بیاد که پای من وسط نباشه انگار سرنوشتم به همه جا گره خورده  جدیدا حواس پرت شدم بابام بیشتر وقتا بهم میگه تو خلی عقلت پاره سنگ بر میداره همه کاری بلدم یعنی اگه یه کاری پیش بیاد بلت نباشم میخوام خودکشی کنم آخرش میرم یاد میگیرم دوست ندارم زیر بار کسی برم هر چیزی یا کاری داشته باشم اگه با سختیم انجامش بدم به کسی نمیسپارم دوست دارم بهم هدیه بدن ولی خودم بلد نیستم به کسی هدیه بدم  خاله هامو دوست دارم تو جمع بیشتر یا تو آشپز خونه پشیه خانوما گز میکنم یا همون حوالی چون فقط حرفاشون برام جذابه همش پشت سر یکی حرف میزنن یا فلانی چیکار کرد این یکی نمیدونم چی چی اصلا بچه ننم البته در صورتی که هم قدی نیاشه بشینیم گفتمان بزنیم آخه نیست یکی دوتا پسر همسن من بیشتر نیست یا همه کوچون خیلی یا بزرگترن خیلی اصلا خوشم نمیاد بشینم پیشه پدرا حرفاشونا گوش بدم یا تو سیاستن یا بحث کارو اینا تعصبی نیستم ولی غیرتیم از آدمای چشم هیز و چشم پلشت خییلی متنفرم

اوف اینم پارهای از شخصیت بنده اینا نگفتم در اوج دلرحمی زیاد خیلی خبیثم

 

۴ . با در نظر گرفتن چهره واقعیم کدوم هنر پیشه رو برای بازی نقش انتخاب میکنم  ؟؟؟؟؟

نمیدونم ولی آقای یوسف تیموری رو خیلی دوست دارم از نقشاش حرکاتش یکی دیگه هم هست چند وقته پیش تو برنامه صندلی داغ بود چند تا سریالم قبلنا بازی کرده ولی بیشتر تو سینماست ولی هرچی سرمو میزنم به دیوار یادم نمیاد اسمش چی بود یادم اومد میگم حتما

ب .ن: یادم اومد اسمش هست آقای حامد بهداد

نفسم بند اومد بسه دیگه خوب مد شده واسه بازی کل لینکارو دعوت میکنن منم که همگی دوستای گلم هستن خوشحال میشم دعوتمو قبول کنید دوستایی هم گه وبلاگ ندارن و بهم سر میزنن بنوسین حتما بهم ایمیل بزنن من همینجا یه پست از طرفشون میزارم

شاد باشین به امید حق

عروسییییییی

 

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام 

خوبیییییییید خوشیییییییید

خوب از کجا شروع کنم خدمتدون عارضم اینجا یه جورایی داره انگاری گوش شیطون کر خوش میگذره آره دیگه عروسی خالمو بزنو بکوبو عشقو حاله فقط از زور خستگی دارم میمیرم نیست رو همه کارا رو من فقط حساب میکنن وااااااای جاتون خالی امروز رفته بودیم واسه عروس داماد خرییییییید کلی حال داد نمیدونین چه مسخره بازیی راه انداخته بودیم چیه فکر کردین فقط شما دخترا با خرید کردن حال میکنین !!   مامان بزرگم جو گیر شد گفت موشی بیا تو هم یه چیز واسه خودت سر خریدی بر دار  منم نیشامو باز کردم یه شلوارو تیشرتو پیرهنو اینا برداشتم حساب کرد همه چشما گرررررررررررد دختر خالهه گفت پرو گفت یه چیز ! گفتم به تو چه !! مامان بزرگ مامان بزرگ این میگه تو خیلی خریدی چرا من کم خریدم !!! غش غشش غششش کلی سرخ شد نزدیک بود از خجالت گریش بگیره نامرد با کیفش کوفت تو کمرم ای خدا خفت کنه  کووفففت

جاتون خالی شب جمعه عروسیه ما هم از جمعه تا حالا اونجا افتادیم  دیگه

یه تصمیم خیلی مهم گرفتم بگم ؟؟ میگم ! آره با زندگی میخوام آشتی کنم با دنیا با همه از هیشکی دلگیر نیستم دیگه هر چه بادا باد همه بدیارو فراموش کردم تا چشه شیطونو اونایی که میخوان من تو  غمو افسردگی بمونم دراد برگشتم به حسو حاله چند ساله پیش با جذبه همش شوخیو چرتوپرت یه کمم جدی ۲ روزه به هیچی فکر نکردم انگار گرفتم همچی درسته جواب داد اگه همینطوری پیش بره دباره میوفتم رو غلتک پله های ترقی رو یکی یکی طی میکشم

یه سوال ؟؟؟ وقتی  دست کسی رو از اون پایین میگیری میکشیش اون بالا بالاها از عمرت مایه میزاری تا اونم بیاد بالا بعد که رسوندسش حتی از خودتم بالاتر تورو غال بزاره  بره بالاتر تو رو هم دیگه   حساب نکنه هان !! چه حالی میشین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

استدلال منطقی

همه‌ دانشمندان می‌میرند و به بهشت می‌روند. آنها تصمیم می‌گیرند که قایم ‌باشک بازی کنند. از بخت بد اینشتین اولین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن کند. همه شروع به قایم شدن می‌کنند به جز نیوتن. نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می ‌کشد و داخل آن روبروی اینشتین می ‌ایستد. اینشتین می‌شمرد: 1 – 2 – 3 - ............. 97 – 98 – 99- 100 او چشمانش را باز می‌ کند و می‌بیند که نیوتن روبروی او ایستاده است. اینشتین بلا فاصله می‌گوید: " سوک ‌سوک نیوتن ". نیوتن انکار می‌کند و می ‌گوید نیوتن سوک ‌سوک نشده است. او ادعا می‌کند که نیوتن نیست. تمام دانشمندان بیرون می‌آیند تا ببینند چگونه او ثابت می‌کند که نیوتن نیست. نیوتن می‌گوید: " من در یک مربع یه مساحت یک متر مربع ایستاده‌ام... این باعث می‌شود که من بشوم نیوتن بر متر مربع... چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است ، پس من پاسکال هستم ، پس"سوک ‌سوک پاسکال!!!".

دست حق یارتون